شهر ممفیس در مصر باستان

تعریف

Joshua J. Mark
توسط ، ترجمه شده توسط Rihanna Ahmadi
منتشر شده در 20 September 2016
در زبان های دیگر موجود است: انگلیسی, فرانسوی, یونانی, اسپانيايي, ترکی
Print Article
Egyptian Memphis Reconstruction (by Ubisoft Entertainment SA, Copyright, fair use)
بازسازی ممفیس مصر
Ubisoft Entertainment SA (Copyright, fair use)

ممفیس یکی از قدیمی ترین و مهم ترین شهرهای مصر باستان است؛ این شهر در ورودی دره رود نیل نزدیک محدوده جیزه واقع شده است. ممفیس پایتخت مصر باستان و یکی از مهم ترین مراکز مذهبی مصریان بوده است. نام اصلی ممفیس Hiku-Ptah ( یا Hut-Ka-Ptah) بوده است ولی در سال های بعد به Inbu-Hedj معروف شده است که به معنی " دیوارهای سفید " است؛ چرا که شهر از آجرهای خشتی ساخته شد و به رنگ سفید درآمد. در زمان پادشاهی قدیم ( 2613-2181 ق.م) ممفیس به نام Men-Nefer به معنای " زیبا و ماندگار" شناخته شد این نام در زبان یونانی به کلمه Memphis ترجمه شد. این شهر احتمالا به وسیله فرعون منس ( 3150 ق.م) ساخته شده است. منس کسی بود که مصر علیا و سفلی را متحد کرد. فراعنه دوره سلسله اولیه مصر (3150-2613 ق.م) و فراعنه پادشاهی قدیم ( 2181-2613 ق.م) همگی اهل شهر ممفیس بودند. شایان ذکراست حتی زمانی که ممفیس پایتخت مصر نبود، همچنان یک مرکزتجاری و فرهنگی مهم به حساب می آمد.

شهر ممفیس در تاریخ مصر از زمان سلسله های اولیه تا زمان بطالسه (30-323 ق.م) بسیار مورد توجه و برجسته بود، البته باید این نکته را متذکر شد که این شهر از زمان های قدیم تر یعنی دوره ی پیش سلسله ای ( 3150-6000 ق.م) وجود داشته است. موقعیت جغرافیایی شهر ممفیس در ورودی دره رود نیل ، این شهر را به صورت طبیعی به محل مناسبی برای اسکان تبدیل کرده بود. از زمان های بسیار دور تا پایان تاریخ مصر باستان یعنی تا زمان امپراطوری روم ، ممفیس نقش بسیار مهمی در زندگی مردم داشته است. فراعنه بسیاری در آن شهر حکومت کردند، بازرگانی و تجارت در آنجا برقرار بود، به دلیل وجود معابد مهم در ممفیس مسافران و زائران بسیاری به آن شهر می رفتند و نیز بعضی از معروف ترین فراعنه ی مصر در شهر ممفیس و اطراف آن بناهای با شکوهی ساختند. اسکندر مقدونی در این شهر خود را فرعون مصر نامید و تاجگذاری کرد و نیز سنگ نوشته مشهور روزتا که باعث رمزگشایی هیروگلیف شد در این شهر ساخته شد.

بعد از اینکه مصر ضمیمه روم شد، ممفیس شروع به فروپاشی کرد. با گسترش مسیحیت در قرن چهارم بعد از میلاد و زمانی که مردم رفتن به معابد را متوقف کردند این انحلال افزایش یافت. در قرن هفتم بعد از میلاد همزمان با حمله اعراب به مصر، ممفیس یک شهر مخروبه بود که سنگ های معابد و بناهای قدیمی آن برای ساخت و ساز در شهرقاهره و مکان های دیگر برده می شد.

نام و شهرت

در قرن سوم قبل از میلاد، تاریخدان مصری مانتو Manetho مدعی شد که فرعون منس بعد از متحد کردن مصر، شهر ممفیس را ساخته است. در این زمان ممفیس به نام Hiku-Ptah و یا Hut—Ka-Ptah شناخته می شد که به معنی " عمارت روح خدای پتاه " می باشد. احتمالا پتاه اولین خدای باروری در دوران پیش از سلسله ای بوده است ولی بعدا در ابتدای دوره سلسله اولیه مصربه مقام " خدای حقیقت" و" آفریننده جهان" ارتقا پیدا کرد. پتاه خدای محافظ اطراف ممفیس بوده است و بعد از اینکه این شهر به افتخار وی ساخته شد وی خدای حامی شهر ممفیس شد.

Ptah
پتاح
Mark Cartwright (CC BY-NC-SA)

بعضی از اسناد و نوشته ها ساخت شهر ممفیس را به جانشین فرعون منس یعنی فرعون هور- آها نسبت می دهند. گفته می شود وی از محل شهرممفیس (قبل از ساخته شدن) دیدن کرد و از آنجا خوشش آمد و دستور داد تا مسیر رود نیل را عوض کنند تا زمینی با مساحت زیاد برای ساخت شهر به وجود آید. به دلیل وجود نوشته ها و اسناد بسیار زیادی، هور-آها را همان منس می پندارند، ولی درواقع به نظر می رسد که " منس" یک لقب باشد نه اسم یک شخص و احتمالا این لقب از فرعون اول مصرنسل به نسل منتقل شده است. منس به معنای " کسی که مقاومت کرد" می باشد. از طرفی سازنده اصلی شهر ممفیس احتمالا نارمر است کسی که مصر را متحد کرد و کسی که به عنوان منس نیز شناخته می شود. افسانه بازدید هور-آها از محل شهر ممفیس و تغییر دادن مسیر نیل احتمالا نسخه ی جدید داستان منس ( نارمر) است که افسانه های معجزه آسای زیادی در اطراف این فرعون وجود دارد.( توضیح مترجم: در بسیاری از اسناد منس را اولین فرعون مصر می دانند. ولی بعضی از مصرشناسان معتقدند که فرعون نارمر و یا فرعون هور-آها هم می توانند همان منس باشند. بعضی از مصرشناسان معتقدند که منس در واقع یک لقب برای فراعنه است نه یک اسم.)

اسم اولیه شهر ممفیس یعنی Hut-Ka-Ptah باعث به وجود آمدن نام یونانی کشور مصر یعنی Egypt شد. خود مصریان به کشورشان kemet می گفتند که به معنای "سرزمین سیاه" است و این نامگذاری به این دلیل بود که مصر خاک تیره و غنی و حاصلخیزی داشت. واژه Hut-Ka-Ptah در یونانی به " Aegyptos" ترجمه شد که بعدها تبدیل به " Egypt" شد. این نامگذاری ثابت می کند که شهرممفیس تا چه حد قدرتمند و معروف بوده است که یونانیان اسم کشور مصر را از روی اسم این شهر برداشت کردند.

تاریخ اولیه

در دوره سلسله اولیه مصر، شهر مممفیس به نام Inbu-Hedj ( دیوارهای سفید) شناخته می شد، دلیل این نامگذاری وجود دیوارهایی ساخته شده از خشت بود که به رنگ سفید درآمده بودند، گفته می شد این دیوارها زیر نور خورشید از فواصل خیلی دور می درخشیدند. البته هیچ سندی مبنی بر تغییر نام اصلی شهر(یعنی Hut-Ka-Ptah) وجود ندارد. نام جدید شهر( یعنی Inbuh-Hedj) احتمالا از ابتدای سلسله سوم می آید ( 2613-2670 ق.م) زمانی که فرعون جوسر به قدرت رسید. پیش از آن فراعنه در آبیدوس دفن می شدند ولی از اواخر سلسله دوم (2670-2890 ق.م) نزدیک ممفیس در نزدیکی جیزه دفن می شدند.

اگرچه گفته می شود که جوسر فرعون با انتخاب کردن ممفیس به عنوان پایتخت مصر، به این شهر اعتبار بیشتری بخشیده است ولی باید این نکته را متذکر شد که ممفیس قبل از این هم مرکز قدرت بوده است. جوسر فرعون شهر سقاره را برای ساخت مقبره و هرم خود انتخاب کرد( سقاره نزدیک ممفیس واقع شده بود) پس این قضیه محتمل تر است که جوسر فرعون درواقع با انتخاب سقاره اعتبار شهر ممفیس را بالا برده باشد. دیوارهای سفید و با شکوه شهرممفیس تمامی توجه ها را به سمت مقبره وی جلب می کرده است وموقعیت و قدرت این فرعون را منعکس می کرده است. مصرشناس Kathryn A.Bard در جایی نوشته است : " قبرستان شمالی سقاره بر روی یک تپه از جنس سنگ آهک بی نظیر قرار گرفته است که مشرف به دره نیل است و وجود چنین بنای استادانه وعظیمی نمایانگر قدرت و موقعیت فرعون بوده است." احتمالا دیوارهای شهر هم به این دلیل به رنگ سفید درآمدند تا این عظمت و شکوه را دو چندان کنند. با توجه به سخنان مصرشناس Toby Wilkinson درواقع دیوارهای شهر نبودند که به رنگ سفید در آمدند بلکه دیوارهای کاخ مرکزی بودند که سفید شدند و به همین دلیل شهر به این نام درآمد. Wilkinson می نویسد:

( شهر ممفیس) با داشتن ظاهر سفید رنگ، به نام دیوار سفید شناخته می شده است و دارای ظاهری بسیار خیره کننده بوده است که از نظر نمادین با کاخ سفید امریکا قابل مقایسه است. سایر ساختمانهای و بناهای سلطنتی در سراسر مصر آگاهانه از این دیوار سفید الگو گرفته بودند.

در این قضیه شکی نیست که شهر ممفیس قبل از زمان جوسر فرعون پایتخت مصر بوده است و مرکز قدرت به حساب می آمده است، پس این احتمال وجود دارد که دیوارهای شهر و یا دیوارهای قصر آن ، قبل از جوسر فرعون به رنگ سفید درآمده باشند. برای درک اهمیت بالای شهر ممفیس می توان به صحبت های مصرشناس Bard توجه کرد. Bard می گوید: " مقبره مقامات عالی در نزدیکی شمال سقاره کشف شده است و بقیه بزرگان و درباریان در نواحی دیگری در ممفیس به خاک سپرده شده اند. اسناد مربوط به این مقبره ها نشان می دهد که ممفیس یک مرکز اجرایی و اداری در مصر به حساب می آمده است." کاوش هایی که در این منطقه انجام شده است باعث کشف سفال ها و لوازم مختلفی از داخل مقبره ها شده است که تاریخ آنها به سلسله اول مصر باز می گردد، اگرچه کاهن مانتو مدعی شده است که ممفیس قبل از سلسله سوم هرگز پایتخت مصر نبوده است.

پایتخت پادشاهی قدیم

در زمان پادشاهی قدیم، ممفیس همچنان پایتخت مصر بود. فرعون اسنفرو ( 2589-2613 ق.م) هم درممفیس حکومت کرد و در این شهر دستور ساخت هرم خود را داد. اسنفرو هنر ساخت هرم و کار بر روی سنگ را به حد اعلای خود رساند، ایده ی ساخت هرم ابتکار وزیر و معمارٍ جوسر فرعون یعنی ایمهوتپ ( 2600-2667 ق.م) در سقاره بود. بعد از اسنفرو جانشین وی، خوفو ( 2566-2589 ق.م) هرم بزرگ جیزه را ساخته است. دو جانشین بعدی خوفو یعنی خفره ( 2558-2532 ق.م) و منکاره (2503-2532 ق.م) نیز اهرام بعدی را در جیزه ساختند. ممفیس به عنوان پایتخت، مرکز بروکراسی پیشرفته و دور از دسترسی بود که بستر را برای این فراعنه فراهم ساخت تا بتوانند نیروی انسانی و منابع مورد نیاز برای ساخت اهرام و بناهای با شکوه خود را فراهم کنند.

در زمان فرعون اول از سلسله پنجم یعنی فرعون اوسرکاف ( 2491-2498 ق.م)، جیزه یک قبرستان در حال رشد بود که به وسیل کاهنان اداره می شد و تمام امکانات مورد نیاز برای یک شهر کوچک را داشت مثل مغازه، کارگاه، معابد، خیابان و خانه. در این زمان ممفیس نیزدر حال رشد بود و پیشرفت ممفیس باعث پیشرفت جیزه هم شد. معبد پتاه تبدیل به یک مرکز مذهبی مهم شد و بناهای مختلفی برای احترام به این خدا در سرتاسر شهر بنا شدند. در همان زمان فرقه و آیین خدای رع در بین مردم به سرعت در حال محبوب شدن بود و کاهنان خدای رع که مجموع معابد را در جیزه اداره می کردند، بیش از پیش صاحب قدرت شدند. فرعون اوسرکاف، احتمالا به این نتیجه رسیده بود که در جیزه دیگر جای مناسبی برای ساختن بنا وجود ندارد بنابراین شهر ابوسیر را برای ساخت مقبره خود انتخاب کرد و همچنین معبدی به احترام خدای رع در این شهر بنا کرد این معبد اولین معبد از معابدی است که در سلسله پنجم برای خدای رع ساخته شد در حالیکه فرقه خدای رع در این زمان در حال گسترش هرچه بیشتربود.

The Pyramids, Giza, Egypt
اهرام، جیزه، مصر
Shellapic76 (CC BY)

در سلسله ششم در دوران حکومت فرعون پپی اول ( 2283-2332 ق.م) شهرمورد بحث به نام "ممفیس" درآمد. تاریخشناس Margaret Bunson می نویسد:

پپی اول هرم زیبای خود را در سقاره( سقاره قسمتی از ممفیس بود) ساخت. این هرم Men-nefer-Mare نامیده شد یعنی " هرم زیبا و بنا شده توسط پپی " این نام خیلی زود به اطراف سرایت کرد و بعد نام شهر هم Men-nefer شد به معنای با شکوه و زیبا و بعد از چندی Menfi نامیده شد. قرن ها بعد وقتی یونانیان از شهر دیدن کردند Menfi را به صورت ممفیس ترجمه کردند.

در سلسله ششم با کم شدن منابع موجود، کم کم قدرت فراعنه رو به کاستی و قدرت و ثروت کاهنان رع و مقامات محلی رو به فزونی رفت و از قدرت و اعتبار ممفیس نیز کاسته شد. در زمان سلطنت پپی دوم ( 2184-2278 ق.م) قدرت و نفوذ فرعون روز به روز کمتر می شد به علاوه در این دوران خشکسالی به وجود آمد که باعث قحطی شد و دربار و حکومت نتوانستند راه نجاتی برای آن پیدا کنند و در نهایت پادشاهی قدیم مصر سقوط کرد.

قدرت گرفتن شهر تبس

درسال های اولیه دوره انتقالی اول ( 2040-2181 ق.م) همچنان ممفیس پایتخت مصر بود. اسناد و مدارک مربوط به این زمان ناقص و گیج کننده هستند ولی آن طور که معلوم است تا زمان سلسله هفتم و هشتم ممفیس به عنوان پایتخت باقی ماند. فراعنه این دو سلسله ادعای قدرت و ومشروعیت می کردند و مانند فراعنه پادشاهی قدیم خود را صاحب قدرت می دانستند. هرچند که تنها مورد مشترک این فراعنه با فراعنه پادشاهی قدیم، حکومت کردن آنها در شهر ممفیس بود. در حالیکه این فراعنه مشغول قدرتنمایی کاذب بودند، نومارک ها ( مقامات عالی رتبه محلی) اعلام استقلال کردند و هر نومارک شروع به حکمرانی به صورت مستقل کرد. در واقع ممفیس فقط اسما به عنوان پایتخت وجود داشت ولی درعمل قدرتی نداشت.

ممفیس به عنوان پایتخت در دوران پادشاهی قدیم، مرکز بروکراسی پیشرفته و دور از دسترسی بود که بستر را برای فراعنه فراهم ساخت تا بتوانند نیروی انسانی و منابع مورد نیاز برای ساخت اهرام و بناهای با شکوه خود را فراهم کنند.

یک نکته حائز اهمیت این است که در سلسله هشتم یا نهم، فراعنه مصر پایتخت را به شهر هراکلئوپلیس منتقل کردند دلیل این کار احتمالا تلاش برای احیا کردن دوباره قدرت بوده است. علت دقیق این جابجایی مشخص نیست چون آنها درممفیس نسبت به هراکلئوپلیس ارتباطات وقدرت بسیار بیشتری داشتند. دوره انتقالی اول در مصر به" دوره تاریک " هرج و مرج و آشفتگی معروف است ولی در واقع شرایط به این صورت بود که مقامات محلی بیشتر از مقامات مرکزی قدرت داشتند و مصر زیر قدرت یک فرعون، یکپارچه و متحد نبود. نومارک های مناطق مختلف با استعداد و هوش خود و با منابعی که در اختیار داشتند به موفقیت های زیادی دست پیدا کردند ولی یکی از شهرهای مصر به دلیل وجود رهبران نامدار خود بیش از بقیه شهرها به قدرت رسید این شهر تبس نام داشت.

در شهر تبس که یکی از شهرهای مصر علیا بود، یک مقام عالی رتبه به نام اینتف اول ( 2125 ق.م) به قدرت رسید. وی اهالی تبس را هدایت کرد و به آنها قوت قلب داد و با شاهان شهر هراکلئوپلیس به مبارزه و چالش پرداخت. جانشینان اینتف اول نیز راه وی را ادامه دادند و با حکومت مرکزی به مقابله پرداختند این جریان تا زمان منتهوتپ دوم ( 2010-2061 ق.م) ادامه داشت و در آخر منتهوتپ توانست حاکمان هراکلئوپلیس را شکست دهد و مصر را برای بار دوم متحد کند.

در این زمان تبس پایتخت مصر شد و ساخت و ساز بناهای با شکوه در این شهر آغاز شد. به نظر می رسد که فرعون واهانخ اینتف دوم( 2063-2112 ق.م) اولین شخصی بوده است که بنایی را درمعبد کارناک ساخته است ( معبد کارناک در تبس قرار دارد) و منتهوتپ دوم با اضافه کردن مجموعه یاد بود خود به کارناک، به شکوه آن اضافه کرد. شهر تبس تا زمان آمنمهت اول ( 1991-1962 ق.م) پایتخت مصر باقی ماند. وی پایتخت را به سمت شمال، یعنی شهر ایچتاوی نزدیک شهر لیشت منتقل کرد ولی همچنان در دوران پادشاهی میانه ممفیس و تبس هر دو به صورت مراکز مهم فرهنگی و مذهبی باقی ماندند. ساخت و ساز در معبد کارناک واقع در تبس و نیز ساخت معابد برای خدای پتاه در ممفیس ادامه داشت. آمنمهت اول یک معبد در وقف خدای پتاه در ممفیس ساخت و جانشینانش هم با اضافه کردن بناهایی در ممفیس این شهر را مورد حمایت خود قرار دادند.

حتی در زمان انحلال پادشاهی میانه در سلسله سیزدهم، فراعنه به ساخت معابد در شهر ممفیس ادامه دادند. هرچند که در این زمان پرستش خدای آمون رواج پیدا کرده بود و این خدا بین مردم محبوب شده بود، ولی هنوز هم خدای پتاه به عنوان خدای حامی ممفیس بسیار مورد احترام بود. ممفیس همیشه در تاریخ مصر نقش بسیار مهمی را در زمینه فرهنگی و تجاری ایفا می کرد و مسافران زیادی برای دیدن و عبادت کردن در معابد به ممفیس می رفتند.

ممفیس در پادشاهی جدید

بعد از پادشاهی میانه مصر وارد عصر جدیدی به نام دوره انتقالی دوم( 1570-1782 ق.م) شد که در این دوره مصر از اتحاد خارج شد و شرایط اجتماعی و سیاسی ثابتی نداشت. این دوره عمدتا با حضور افراد بیگانه ای به نام هیکسوس ها شناخته می شود. هیکسوس ها در مصر سفلی و در شهر آواریس به قدرت رسیدند. آنها از طریق قلعه نظامی شمالی خود کنترل شهرهای مصر را در دست گرفتند، به ممفیس حمله کردند و بناها و مجسمه های ممفیس را به شهر آواریس منتقل کردند. هرچند که بعدها کاتبان مصری راجع به هیکسوس ها نظر مساعدی نداشتند و مدعی شدند که هیکسوس ها فرهنگ مصر را نابود کردند و به مردم مصر ظلم کردند، ولی درواقع هیکسوس ها فرهنگ و هنر مصریان را ستایش می کردند و به تقلید از مصریان در زمینه های هنری، معماری، مد و مذهب پرداختند.

Colossus of Ramesses II
کولوسوس رامسس دوم
Chanel Wheeler (CC BY-SA)

متاسفانه در زمان انتقالی دوم، هیکوس ها ابنیه تاریخی را از ممفیس به آواریس منتقل کردند و قسمتی از بناها را خراب کردند همین امر باعث خرابی و ویرانی شهر ممفیس شد. بالاخره هیکسوس ها به وسیله آهموس اول ( 1544-1570 ق.م) از مصر بیرون رانده شدند. آهموس اهل تبس بود وتوانست دوباره مصر را متحد کند و مصر وارد دورانی به نام پادشاهی جدید شد ( 1069-1570 ق.م) . دوباره شهر تبس پایتحت مصر شد و ممفیس به عنوان مرکز مهم تجاری و مذهبی به فعالیت خود ادامه داد . همه ی فراعنه ی بزرگ پادشاهی جدید بناهای باشکوهی در ممفیس ساختند. در دوران آمرنا( دوران آمرنا به دوره ای گفته می شود که آخن آتون پرستش خدایان مصر را ممنوع و پرستش خدای واحد آتون را باب کرد) فرعون آخن آتون ( 1336-1353 ق.م) پرستش همه خدایان باستانی مصر را ممنوع کرد و معابد را تعطیل کرد و معبدی در وقف خدای آتون در شهر ممفیس بنا کرد. رامسس دوم هم ( 1213-1279 ق.م) پایتخت مصر را به شهر جدیدش پی- رامسس منتقل کرد (این شهر در محدوده آواریس بود) ولی باز هم شهر ممفیس را گرامی داشت و معابد و بناهای باشکوهی در این شهر ساخت. جانشینان وی هم برای شهر ممفیس ارزش زیادی قائل بودند و این شهر بعد از پایتخت مصر دومین شهر مهم مصر به حساب می آمد.

اهمیت شهر ممفیس از لحاظ مذهبی

از ابتدای ساخت شهر ممفیس تا بعد از فروپاشی پادشاهی جدید و در دوره انتقالی سوم مصر( 1069-525ق.م)، این شهرهمیشه اعتبار و جایگاه بالایی در تاریخ مصر داشته است. در دوره انتقالی سوم بسیاری از شهرهای مصر بر اثر اهمال و بی توجهی آسیب دیدند ولی با این حال ممفیس همچنان جایگاه خود را حفظ کرد. در 671 ق.م وقتی که شاه آشوری اسارهادون ( 669-681 ق.م) به مصر هجوم آورد، ممفیس را غارت کرد و افراد مهم کشور مصر را به پایتخت خود نینوا منتقل کرد.

جایگاه مذهبی ممفیس این شهر را از هجوم آشوری ها در امان نگه داشت و این شهر دوباره ساخته شد و به فعالیت خود ادامه داد. ممفیس مرکز مقاومت در مقابل آشوری ها شد ولی دوباره به وسیله آشوربانیپال( 627-668 ق.م) خراب شد وی کسی است که در سال 666 ق.م به مصر حمله کرد. آشوربانیپال همچنین تبس و شهرهای دیگر را غارت کرد وافراد خود را در موقعیت های کلیدی قرار داد تا بتواند همه چیز را تحت کنترل داشته باشد.

در سال های بعد ممفیس باز هم به عنوان مرکز مهم مذهبی احیا شد و به وسیله ی فراعنه اهل سائیت یعنی سلسله بیست وششم ( 525-664 ق.م) دوباره ساخته شد و جانی تازه گرفت. خدایان مصر باستان به خصوص خدای پتاه دوباره در شهر مممفیس پرستش شدند و معابد و بناهایی در مدح و ستایش آنها ساخته شد.

Alabaster Sphinx in Memphis
آلابستر اسفینکس در ممفیس
Ian Duffy (CC BY-NC-SA)

در سال 525 ق.م کمبوجیه دوم از ایران، به مصر حمله کرد. کمبوجیه ارتش مصر را در شهر پلوزیوم Pelusium شکست داد و به سمت ممفیس حرکت کرد. وی ممفیس را تصرف کرد و استحکام بخشید و آن را پایتخت ساتراپی قرار داد (توضیح مترجم: به استان های ایران باستان ساتراپی و به خود استاندار ساتراپ می گفتند.) در سال 331 ق.م هنگامی که اسکندر مقدونی ( 323-356 ق.م) مصر را تصرف کرد در شهر ممفیس تاجگذاری کرد و خود را فرعون مصر نامید و خود را با فراعنه مصر پیوند داد.

بعد از مرگ اسکندر مقدونی سلسله بطالسه ( 30-323 ق.م) به وسیله جانشینان وی تآسیس شد. فراعنه این سلسله دوباره شهر ممفیس را بازسازی کردند و جایگاه قبلی شهر را به آن بازگرداندند. بطلمیوس اول ( 283-323 ق.م) شهر ممفیس را ارج نهاد و در آغاز سلطنت خود پیکر اسکندر مقدونی را در ممفیس به خاک سپرد. وی همزمان با راه اندازی فرقه جدید خدای سراپیس در نزدیکی سقاره، شهر ممفیس را نیز گرامی داشت. بطلمیوس دوم (246-283 ق.م) پیکر اسکندر مقدونی را به شهر اسکندریه منتقل کرد و بناهای متعددی در اسکندریه ساخت از جمله این بناها می توان به سراپیوم، کتابخانه اسکندریه و دانشگاه اسکندریه اشاره کرد. با این اوصاف اسکندریه شروع به رشد و پیشرفت کرد و تبدیل به یک مرکز فرهنگی و آموزشی شد ولی ممفیس شروع به انحلال و فروپاشی کرد.

شهر ممفیس در این زمان هم به عنوان یک مرکز مهم مذهبی به حساب می آمد و کاهنان شهر با مقامات سکولار هم تراز بودند. در زمان بطالسه معابد و زیارتگاه ها ترمیم شدند و معابد جدیدی نیز ساخته شدند . مصرشناس Alan B.Lloyd می نویسد:

کاهنان در معابد متعددی مستقر بودند؛ این معابد در زمان بطالسه از نو بازسازی شدند و یا آذین شدند این معابد فرهنگ فراعنه را زنده نگه می داشتند.

معابدی که در ممفیس و شهرهای دیگر وجود داشتند تنها خانه خدایان و زیارتگاه نبودند بلکه محل تولید البسه، کارهای هنری مانند نقاشی نیز بودند. معابد ممفیس همیشه جایگاه این شهررا به خوبی حفظ می کردند ولی در زمان بطالسه و با وجود شهر اسکندریه این جایگاه کم کم از دست رفت. حکم ممفیس ( Memphis Decree) یا همان سنگ نوشته روزتا، در سال 196 ق.م به وسیله بطلمیوس پنجم و در شهر ممفیس ساخته شد و بعد از آن رفته رفته ممفیس جایگاه و اعتبار خود را از دست داد.

Rosetta Stone
سنگ روزتا (رشید)
Trustees of the British Museum (Copyright)

فروپاشی ممفیس

سلسله بطالسه با مرگ کلوپاترای هفتم (30-69 ق.م) به اتمام رسید و مصر ضمیمه روم شد. شهر اسکندریه که یک بندرگاه بسیارمعروف و مرکز آموزشی بود تبدیل به نقطه کانونی دولت روم در مصر شد و ممفیس به فراموشی سپرده شد. با گسترش مسیحیت در قرن چهارم میلادی به علت اینکه افراد کمتری برای عبادت به معابد ممفیس می رفتند، از اعتبار ممفیس بیش از پیش کاسته شد و در قرن پنجم میلادی وقتی مسیحیت دین غالب امپراطوری روم شد ممفیس در حال از هم پاشیدن بود.

در قرن هفتم میلادی با حمله اعراب به مصر، شهر ممفیس ویرانه ای بیش نبود. معابد، ساختمان ها، زیارتگاه ها و دیوارها همگی مخروبه بودند و مردم از آنها برای ساخت شهر فسطاط و بعدها برای ساخت شهر قاهره استفاده می کردند. شهر فسطاط اولین پایتخت مصر در زمان ورود اسلام بود. امروزه از شهر ممفیس جز خرابه هایی از ستون ها، زیربناها، دیوارها، مجسمه های شکسته درنزدیکی شهر میت رحینا چیزی باقی نمانده است.

در سال 1979 محدوده ممفیس به عنوان مکانی با اهمیت فرهنگی ویژه، جز میراث جهانی یونیسف درآمد و امروزه تبدیل به جاذبه گردشگری بسیار محبوبی شامل یک موزه شده است. ابولهول سفید و مجسمه عظیم الجسه رامسس دوم بسیار تحسین برانگیز هستند. امروزه دوباره ممفیس مورد بازدید بسیاری از افراد قرار می گیرد همانگونه که در زمان باستان معروف و محبوب بود.

حذف آگهی ها
آگهی ها

دربارۀ مترجم

Rihanna Ahmadi
من علاقه مند به مصرشناسی هستم. بیش از پانزده سال است که در زمینه ی مصرشناسی مطالعه می کنم. یکی از کتاب های مورد علاقه ی من در این زمینه کتاب درآمدی بر باستانشناسی مصرباستان نوشته ی کاترین ای. بارد است.

دربارۀ نویسنده

Joshua J. Mark
جاشوا ج. مارک از بنیانگذاران «دانشنامۀ تاریخ جهان» و مدیر بخش محتوای سایت است. او استاد سابق «کالج مِریست» (نیویورک) بوده و در آنجا تاریخ، فلسفه، ادبیات، و نویسندگی تدریس کرده است. جاشوا سفرهای زیادی رفته و مدتی در یونان و آلمان زندگی کرده است.

ارجاع به این مطلب

منبع نویسی به سبک اِی پی اِی

Mark, J. J. (2016, September 20). شهر ممفیس در مصر باستان [Memphis (Ancient Egypt)]. (R. Ahmadi, مترجم). World History Encyclopedia. برگرفته از https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-15071/

منبع نویسی به سبک شیکاگ

Mark, Joshua J.. "شهر ممفیس در مصر باستان." ترجمه شده توسط Rihanna Ahmadi. World History Encyclopedia. تاریخ آخرین تغیی September 20, 2016. https://www.worldhistory.org/trans/fa/1-15071/.

منبع نویسی به سبک اِم اِل اِی

Mark, Joshua J.. "شهر ممفیس در مصر باستان." ترجمه شده توسط Rihanna Ahmadi. World History Encyclopedia. World History Encyclopedia, 20 Sep 2016. پایگاه اینترنتی. 08 Oct 2024.